به گزارش مشرق به نقل از تسنیم، همه چیز از یک گزارش شروع شد و احساس وظیفه در مقابل منافع ملی فوتبال که وظیفه یک رسانه ورزشی است. وقتی در واپسین روزهای بهمن ماه سال 91 کارلوس کیروش به مرخصی رفت این پرسش در اذهان عمومی شکل گرفت که مگر قرار نبود سرمربی تیم ملی فوتبال ایران مربی پروازی نباشد و حاصل این پرسش سوژه گزارش خبرگزاری تسنیم با موضوع مرخصی 249 روزه کیروش در کمتر از 2 سال! شد. بعد از این گزارش، خبرنگاران خبرگزاری تسنیم پیگیری را ابتدا از فدراسیون فوتبال آغاز کرد و در میان طفرههای مسئولان فدراسیون تنها دبیرکل در زمینه شرایط مرخصی کیروش توضیحاتی را ارائه کرد. مهدی محمدنبی معتقد بود برخی مرخصیهای کیروش به عنوان ماموریت برای او منظور شده است.
از نظر هادی آیت اللهی، نایب رئیس اول فدراسیون فوتبال اما کسانی هستند که موفقیت تیم ملی را نمیخواهند و گزارش مینویسند و مطرح میکنند که کیروش مثلا 222 روز از 700 روز قراردادش مرخصی رفته است. این یادداشت قصد پاسخگویی به این اظهارات را ندارد بلکه موضوع یادآوری برخی تصمیمات و اظهاراتی است که هرازگاهی مطرح میشود و تنها نتیجهاش کاهش عزت نفس فوتبال ایران است.
ذهن پرسشگر وقتی از مرخصیهای کیروش میپرسد روزهای آمدن خاویر کلمنته به فوتبال ایران را به یاد میآورد که تنها به دلیل پروازی بودن پرونده حضورش در فوتبال ایران مختومه شد؛ به یاد میآورد که فوتبال ایران قراردادهای ترکمنچای کم نداشته و این بار دوست داریم بدانیم فدراسیون فوتبال ایران در مقابل مربی حرفهای پرتغالی خود یک قرارداد حرفهای به امضا رسانده است. کیروش به حق یا عجولانه هرازگاهی گلایهها و حتی گاهی سرکوفتهای خود را حواله فوتبال ایران میکند حال چه ایرادی دارد که فوتبال ایران هم اگر جایی احساس میکند حقی را از دست داده، مرد حرفهای پرتغالی را به چالش بکشد. شاید ایراد از ذهن پرسشگر است؟
پیگیری این موضوع آن هم در روزهای ابتدایی اسفند سال 91 که تیم ملی با رویداد جدی روبرو نبود و تا اولین مسابقه رسمی بیش از یک ماه فاصله داشت تنها از روی دلسوزی و احساس وظیفه بود و برای یافتن پاسخ نیز از همان ابتدا در طلب پاسخی منطقی از سوی مسئولان فدراسیون فوتبال ماندیم که تا همین امروز نیز هر چه بیشتر پرسیدهایم کمتر پاسخ گرفتهایم.
البته که حمایت از تیم ملی وظیفه رسانههای ورزشی است و هر کسی سبکی برای این حمایت دارد. حتی اگر این حمایت هشدار درباره حفظ منافع فوتبال ملی باشد و حتی اگر بهایش شنیدن کنایه از مسئولانی باشد که در سال 91 گفتند کیروش تنها یک مرخصی دیگر دارد اما بعد از آن کیروش 2 بار دیگر به مرخصی بلند مدت رفت و ما هم آنقدر عیب جو نبودیم که بخواهیم این اشتباه محاسباتی را به رخ بکشیم چراکه در راه رسیدن به موفقیت ملی فوتبال ایران جایی برای خرده گیریهای کوچک نمیماند اما این حق رسانه است که در زمان حفظ حقوق فوتبال و فراتر از آن مردم ریز بین و خردهگیر باشد.
در نهایت همان ذهن پرسشگر افکار عمومی و مردم که سنگ بنای گزارش مرخصیهای
کیروش بود قضاوت خواهد کرد رسانهای که نگران حفظ حقوق و منافع فوتبال
ایران در ماجرای مرخصیهای کیروش بود موفقیت فوتبال ملی ایران را
میخواهند یا نه. سوال دیگر اینکه آیا ذهن پرسشگر موفقیت تیم ملی را
نمیخواهد یا کسانی که در فدراسیون فوتبال مسئولیت دارند اما یک مربی خارجی
وقتی برخلاف قراردادش عمل میکند، این اجازه و - شاید هم شهامت - را به
خود نمیدهند که از سرمربی تیم ملی سوال کنند؟